ما اغلب زیر پای نیروهایی لگدمال میشویم كه خودمان آنها را ساختهایم (ویلیام شكسپیر)
اكثر ما اطلاع داریم كه اگر به افكار و احساسات منفی درباره خودمان میدان دهیم دچار ضرر زیادی خواهیم شد. حتی با اینكه فرو رفتن در افكار منفی و اجازه دادن به آنها كه ما را به هر سویی كه میخواهند ببرند، خوشایند نیست، ولی با این وجود همیشه این كار را انجام میدهیم. به ویژه اگر اینكه افكار منفی موجود در ذهنمان درباره دیگران باشد، به سهولت بیشتری به خودمان اجازه میدهیم در مورد دیگران قضاوت، و آنها را محكوم یا سرزنش كنیم. چرا؟
زیرا احساس خشم و عصبانیت و نفرت از دیگران موقتاً به ما احساس توانمندی و نیرومندی دروغین میدهد. مثل اینكه اگر افكار بدی درباره آن شخص داشته باشیم میتوانیم از او انتقام بگیریم. كه البته اصلاً حقیقت ندارد و افكار منفی شما هیچ آسیبی به آن شخص نمیرساند.
افكار منفی شما درباره دیگران فقط به خودتان آسیب وارد میكند.
داشتن افكار منفی در مورد دیگران این احساس را به ما میدهد كه تیری را به سمت آنان نشانه رفتهایم و امیدواریم كه آن تیر به قلبشان برخورد كند. چنان چه از كسی كه گمان میكنیم در حق ما بدی كرده عصبانی باشیم تا جایی كه میتوانیم در موردش بد فكر میكنیم. گویی این كار به طرزی پنهان ما را ارضا میكند و احساس میكنیم كه افكار منفی ارسالشده به سوی او میتواند حال او را بد كند و در ما احساس پیروزی ایجاد كند در دل میگوییم ((چون از تو متنفرم پس برنده من هستم)).
حقیقت این است كه واقعیت با آن چه ما تصور میكنیم فرسنگها فاصله دارد. افكار منفی ما تیرهای زهرآگینی نیستند كه به سوی آنان پرتاب شوند و بتوانند به آنها صدمه وارد كنند. افكار منفی همچون بادكنكهایی هستند كه همچنان بالا سر خودمان شناور ایستادهاند و موجب میشوند آن انرژی منفی را در اطراف خودمان احساس كنیم. هر گاه درباره كسی افكار منفی در سر میپرورانید قلمرو آگاهی خود را آلوده ساختهاید. مانند اینكه افكار منفی هوای آلودهای است كه بر شما سایه ایجاد كرده است.
تا حالا به این اندیشیدهاید كه میتوانید افكار منفی دیگران را ببینید؟
این موضوع حقیقت محض است در اینجا منظور دیدن با چشم نیست بلكه آگاهی و بصیرت درونی است كسانی كه افكار منفی فراوان در ذهنشان جریان دارد، اینطور به نظر میآیند كه گویی یك ابر خاكستری بالا سرشان است و زمانی كه در اطراف آنها هستید احساس میكنید طوفانی در راه است و برعكس آنها، افرادی كه افكار مثبت بسیاری در ذهنشان میپرورانند درخشنده و نورانی به نظر میرسند.
افكار شما مانند مغناطیس عمل میكند یعنی انرژیهای شبیه خود را جذب میكنند. زمانی كه خشم و تنفر فراوانی درون شماست، انسانهای عصبی و موقعیتهای مبارزهجویانه را جذب میكنید. وقتی عصبی و نگران هستید كارها خراب میشوند و در نهایت كاری میكنید كه همه اطرافیانتان همانند شما عصبی و نگران شوند اما زمانی كه افكار مثبت و توأم با محبت فراوانی سرتاسر وجودتان را در برگرفته باشد عشق و محبت دیگران را به سوی خودتان جذب میكنید و به هر جا كه میروید هماهنگی و سازگاری را در آنجا به وجود خواهید آورد.
ما انسانها معمولاً به اشتباه هویت خود را از احساساتمان میگیریم و خودآگاهی درونی را از یاد میبریم به طور مثال زمانی كه در سینما هستید و فیلمی را تماشا میكنید فراموش میكنید كه در كجا هستید و احساس میكنید كه یكی از بازیگران فیلم هستید كه نقشتان را ایفا میكنید، كلید تسلط و مدیریت صحیح در زندگی این است هیچگاه فراموش نكنید كه شما یك تماشاچی هستید زمانی كه در سینما همانند بازیگران مشغول ایفای نقش بر روی صحنه هستید تماشاچی بودن را نیز از یاد نبرید. شما به این شكل میتوانید اختیار و تسلط ذهنتان را در دست بگیرید و تحت تأثیر احساساتتان قرار نگیرید، یاد بگیرید كه افكار و احساسات خود را تماشا كنید بی آنكه هویت واقعی خود را با افكار و احساساتتان اشتباه بگیرید.
تصور كنید بعد از مکالمهای كه با همسرتان داشتهاید در خود احساس ناراحتی میکنید در واقع با حرفهایی كه باهم زدهاید شما را رنجانده است اگر بخواهید همان منبع خودآگاهی كه در بالا بحث شد را تمرین كنید میتوانید خود را از صحنه نمایش بیرون بكشید و از خود بخواهید آنچه را كه اتفاق افتاده به خوبی مشاهده كنید مسلماً آنچه را كه مشاهده میکنید این است (( بر اثر رنجش و ناراحتی ذهنم سرشار از افكار منفی و ترس و رنج است اگر به این افكار اجازه بدهم ادامه پیدا كنند حالم بدتر نیز خواهد شد و انواع احساسات اندوهبار به سراغم خواهد آمد)) تمرین خودآگاهی درونی به شما اجازه میدهد میان خود و آنچه در ذهن میگذرد تفاوت بگذارید و به جای اینكه بگویید حالم بد است اول ببینید افكار ناخوشایند در ذهن شما وجود دارد سپس فكر كنید چگونه میتوانید این وضعیت را تغیر دهید؟
با طرح این سؤال شما دیگر مشكل اصلی نخواهید بود یعنی شما مشكلی ندارید بلكه فقط با یك موقعیت دردناك مواجه شدهاید اكنون میتوانید واكنش خود را مدیریت كنید و عاقلانهتر با مسئله برخورد كنید و اجازه ندهید در طوفان احساساتی كه به سراغتان میآید غرق شوید هر دفعه كه افكار و ذهنیات خودتان را در نظر میگیرید میتوانید در آنها تسلط یابید و برای شما كار كنند نه بر ضد شما.
میتوانید از این آغاز كنید كه تنها ناراحتی و اضطراب خود را ببینید و از خودتان این سؤال ساده را بپرسید ((در ذهن من چی میگذرد؟)) تنها با این سؤال ساده میتوانید از فرو رفتن در افكار خود جلوگیری كنید و بین خودتان و ذهنتان تفاوت قائل شوید و به این نتیجه برسید كه شما افكار و احساساتتان نیستید بلكه شما ناظری هستید كه این افكار و احساسات را مشاهده میکند و آنها را مدیریت میکند.
اگر موفق به كنترل افكار منفی خودتان شوید آرامش را به وجود خودتان برمیگردانید.
"شما جادوگر ماهری هستید كه میتوانید زندگی خود را به شكلی مثبت یا منفی طلسم كند. انتخاب با خودتان است."

نظرات
ریحانه
18 اردیبهشت 1393 - 04:09سلام خیلی مطلب خوبی بود متاسفانه افکار منفی خیلی شایعه خصوصا در میان خانم ها که زمینه ساز اشتباهات و گناهان دیگر می شود. در میان مردان هم وجود دارد اما در میان زنان به فراخور اندیشیدین به جزییات بیشتر است. احسنت خیلی موضوع خوبی انتخاب کردید. خداوند جزای خیرتان دهد.
بدوننام
20 اردیبهشت 1393 - 06:20چهره هميشه درخشان و نوراني حضرت محمد(ص) نشانه كثرت افكار مثبتي بود كه در ايشان وجود داشت.